روزهای سبز انتظار
روزهای سبزم همچنان با انتظار دیدن پسرمادامه داره..... بعضی روزا خیلی دلم می خواد که ببینمشو ببوسمش....بغلش کنم.....بعضی روزها دلم نمی خواد که از تویدلم بیرون بیاد ....دلم نمیخواد باکسی تقسیمش کنم ....از اینکه دیگه منحصرا مال مننیست گریه ام میگیره....بعضی روزها از شوق بازی کردن باهاشدلم غش میره....از اینکه بهش شیر بدم...از اینکه لباسای کوچولوشو تنش کنم و قوربون صدقه اش برم....از اینکه توی بغلم بخوابه و من براش لالایی بخونم...بعضی روزها از اینکه ممکنه تاحداکثر دو هفته دیگه بیاد بیرون و من دیگه بعد از هر بار غذا خوردن تکونهاشو تویدلم احساس نمی کنم دلم میگیره....احساس دوگانه ای که این روزها دارم روا...
نویسنده :
مامان پانی و بابا بهروز
10:12