تولدت مبارک عشق کوچولوی مادر
وقـتی گریــبان عَـــدم بـا دسـت خلقـت مــی دریــــــد
وقـتی ابــد چشــــــم تـو را پیــش از ازل مـی آفـریـــــد
...
وقـتی زمیـن ناز تو را ، در آســـمان ها مـی کشیــــــد
وقـتی عطش طعم تو را با اشک هایم مـی چشیـــــد
من عـاشق چشـــمت شدم ، نـه عقل بود و نـه دلـی
چـیـــزی نـمـــی دانـم از ایـن دیوانـــگی و عاقــــــــــلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشــــمانت مرا ، از عمق چشــمانم ربـــــود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی