تو را دوست دارم
تو را دوست دارم
چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه شبان در التهاب قطرهای آب بر شیر آبی بچسبد
تو را دوست دارم
چون لحظهی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی
در گشودن بستهی بزرگی
که نمی دانی در آن چیست
تو را دوست دارم
چون غوغای درونم
لرزش دل و دستم
در آستانه ی دیداری
تو را دوست دارم چون گفتن "شکر خدا زندهام"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی