بهداد در شبانه های شاملو
بر چهره یِ زنده گانیِ من
که بر آن
هر شیار
از اندوهی جان کاه حکایتی می کند
« بهداد »
لب خندِ آمرزشی ست.
نخست
دیر زمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
در پیرامونِ من
همه چیزی
به هیأتِ او در آمده بود
آن گاه دانستم که مرا دیگر
از او
گریزی نیست!
پاییز سال ٩١
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی