به داد
خدا به داد
به را مادرش خورد
سپس بهداد را
از دل در آورد!!!
قوربون پسر قشنگم برم،امروز صبح جمعه بابا بهروز براش شعر سرود!
شعر با مزه ای شد کلی خندیدیم ، تو تخت خواب بودیم و بابایی داشت قوربون صدقه شکم
من و قد وبالای پسرش میرفت که طبع شعرش گل کرد و این شعر رو خوند !
قوربون جفتتون برم که خیلی میخوامتون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی