بهداد مهربونم
گل یاسم
گل خوشبوی این روزهای خونه ما
گاهی باید در اوج کار و خستگی بشینی و فقط نگاهش کنی
و
دلتنگی ها و بغض هاتو با چکاندن عکسی خالی کنی .
سرگرم بازی با کامیونت و سنگهای دوست داشتنیت بودی
ازت پرسیدم پسر خوشگلم شیر میخوری
نگاهم کردی و گفتی : ییر
مااادر به فدای تایید کردنت
لیوانی شیر
ای مااااادر به قربون مدل ِ شیر خوردنت
و دقایقی بعد
یار وفادار تووویی
مونس و هم راه تووویی
قزبون ِ دل ِ بزرگت
خوشحالی از اینکه یارت همراهیت کرده در شیر خوردن .
نوش جوووووونتون ماااااااااادر
خدای ِ مهربونم هیچ کودکی رو در حسرت جرعه ای شیر نگذار و هیچ ماااادری رو نگران روزی ِ فرزندش.
میسپارمش به خودت ای بزرگ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی