آقا بـــــــــهدادآقا بـــــــــهداد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

بهداد نجفی

شیرین زبونی های دو سالگی

1392/3/1 15:30
313 بازدید
اشتراک گذاری

بهدادم این روزها خیلی شیرین و مهربون و خوردنی شده

هر روز صبح از خواب که پا میشه اول با لبخند سلووووووم گاهی تلاااااام  بلند بالایی میگه. بعدم شروع میکنه به معرفی من و خودش و باباش . مامان پایی/ بابا بیووووز/  بیداد .

 بعدم عکسهای رو دیوار رو به همین ترتیب به اضافه پیشوند اینا ماما/  اینا بابا/  اینا نینی بیداد معرفی میکنه.

بعدم سوزنش گیر میکنه رو پااااااشووووو  و  بیاااااااااااااااااا . انقدر میگه تا من ِ بیچاره رو از رختخواب گرم و نرمم جدا کنه.

 در خواست شیر میکنه و خودش بدو بدو میره شیشه اش رو میاره و میگه بیشووووور (بشور) و در یخچالم دیگه خودش باز میکنه و شیر رو در میاره و خدا نکنه بخوام خودم در بیارم جیغ میکشه که نهههههههههههه بیداد ( نه بهداد بیاره). اجازه میده من براش بریزم تو شیشه ولی خودش باید در ماکروفر رو باز کنه و بزاره ٣٠ ثانیه گرم بشه و بعدم گاهی رضایت میده که بنده برگردم به رختخواب و خودشم کنارم بخوابه و شیرش رو بخوره ولی گاهی هم میگه اصلا پاتو دیگه تو اتاق نزار و پیله میکنه که اووووشن( چراغها رو روشن کن) و با موهای سیخ شده در ساعت ٧و نیم صبح بشین کنار من.

پدر مهربان که ساعت ٧ ونیم از خونه بیرون میره باید شانس بیاره و پسرک شیطون یه پنج دقیقه هم شده دیرتر از او بیدار بشه وگرنه بیچاره میشه . میاد دست ِ باباشو زوری میکشه و میگه بیاااا بیاااا بیاااا.... و میبرتش تو اتاق خودش و در رو هم میبنده و میگه بیشین ... بازی . بنده خدا هم ١٠ دقیقه ای باهاش بازی میکنه و باز التماس من که خااااانم پاشو بیا به داد من برس ،دیرم شده و باااااااااز هم من با موهای سیخ شده از خواب ناااااااز بلند میشم و میشینم کنار آقا به بااااااااااازی. 

این مطلب به زودی عکس دار میشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

زنبق
5 خرداد 92 21:06
سلام پانی خانوم... حال و روز ما هم البته زیاد دور نیست......
ولی خب فاطمه زهرا الانا اغلب پیش مامان بزرگشه...دلم برای همیشه بودنش کنارم خیلی تنگه...


سلام عزیزم. ناراحت نباش مامان خانمی ِ مهربون مهم کیفیت با هم بودنتون هست نه کمیتش. کنار هم بودنتون مستدام و شااااااااااد
مامان ایمان
8 خرداد 92 22:46
مامانیییییییییی ببوسش بهداد جونووووووووووو
خدا حفظش کنه


چشم عزیزم. ممنون از محبتت
مامان بهداد
1 تیر 92 10:01
سلام. ای جانم . قلبونت بشم با این شیرین زبونیات و بامزه بازیهات.
ببوسیدش این گل پسرو.
راستی چقدر خوب که شیر رو با میل و رغبت میخوره. از کی شروع به شیر خوردن کرده؟
بهداد من لب به شیر نمیزنه و نگرانم.


مرسی خاله جون از توجه و مهربونیتون.
عزیزم من تقریبا از 18 ماهگی به خاطر اینکه تصمیم داشتم شیر خودم رو به صورت تدریجی از بهداد بگیرم برای همین جایگزینش شیر پاستوریزه رو شروع کردم. از میان وعده های صبح و عصر شروع کردم و توی لیوان با نی بهش شیر میدادم ولی وقتی دوسالگی کامل از شیر گرفتمش بیشتر دوست داره با شیشه شیر بخوره که اونم بیشتر صبحها که زود پا میشه و موقع خواب ظهر. شبها هم شیر با لیوان یا شیشه میخوره و بعد مسواک ولالا...
عزیزم گل پسری اگه شیر نمیخوره میتونی از شیر موز های دنت شروع کنی خیلی خوشمزه است و من به هرکی معرفی کردم دوست داشته و بعد یواش یواش خودت براش شیر موز درست کن با شیر بیشتر و یکمی هم دنت اضافه کن تا بخوره و همینطور به تدریج سعی کن شیرش رو بیشتر از موز بریزی تا به طعم شیر عادت کنه. و یه کاری که به نظر من خیلی مهمه و من انجام میدادم و هنوز هم انجام میدم اینه که هر روز جلوی بهداد برای خودم تو لیوان شیر میریزم و بدون نگاه کردن به بهداد میشینم و با به به و چه چه میخورم و آخر سر هم میگم وای چقدر قوی شدم . دست و پاهام چقدر محکم شده و در آخر هم خدا جووووون مرسی که به ما شیر دادی. و خیلی جالبه که بهداد خیلی خوب تمام این کارها رو ضبط میکنه.
عزیزم موفق باشی و همنام زیبای بهدادم هم انشالله به زودی شیر خور میشه . نگران نباش بچه ها هر چند وقت یکبار مزاجشون تغییر میکنه فقط بدون اصرار و با شوق و شادی و صبر مداومت کن تو شیر خوردن تا به مرور علاقمند بشه .ببوس گل پسری رو
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهداد نجفی می باشد