نی می نی
می می نی قصه ما این روزها به زبان شیرین گل پسری نی می نی ست.
روزی چندین بار نی می نی رو میاره و آخ آخ گویان میگه تا براش بخوانم. چهار تا کتابی که از می می نی داره
در ابتدای داستان می می نی کار اشتباهی رو انجام میده که بعد با اعتراض مادرش میفهمه که اون کار
اشتباه بوده و نباید اون کار رو بکنه ، بهداد هم تازگی ها مثلا میاد مداد شمعی هاش رو بر میداره و منو صدا
میکنه و با مدادش خط میکشه رو دیوار و خودش تند تند میگه آخ آخ نه نه نی می نی نگاش تو دَتَر (دفتر) و
بعد هم میاد از من دَمال (دستمال ) میگیره و مثلا تمیز میکنه و میگه آآآآآآفرین نی می نی. میسی ممون
(مرسی ممنون). و همینطور آشغال خوراکی هاش رو تو خونه یا پارک خیلی شیرین به زبون نی می نی
میندازه آغال(آشغال).
خدا رو شکر تاثیر مثبت کتابها بیشتر از منفی اش بوده . من خودم خیلی دوست نداشتم که کارهای
اشتباهی مثل نقاشی روی در و دیوار رو که بهداد خودش خیلی به ذهنش نمی رسید رو با می می نی
آموزش بگیره ولی برای کارهای دیگه مثل آشغال ننداختن تو خیابون و جمع و جور کردن اسباب بازی هاش
خوب بود و همینطور کتابهای پی پر (سگ کوچولو) هم خیلی برای نفس مادر آموزنده بوده برای کم تماشا
کردن تلویزیون و برای رعایت کردن نوبت تاب بازی تو پارک .
قربونت برم عشق مادر این روزها میفهمم که چقدر تاثیر پذیری از کارها و رفتارهای ما نه از حرف ها و
شعارهای تربیتیمون. جایی خوانده بودم که:
**خدایا فرزند من حسود نیست
دروغگو نیست
ناسپاس نیست
بد اخلاق نیست
غیبت نمی کنه
تهمت نمی زنه
دلی رو نمی شکنه
خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم**