ببخشای بر ما
به پایان رسیدیم اما نکردیم آغاز،
فرو ریخت پرها نکردیم پرواز،
ببخشای ای روشن عشق بر ما، ببخشای!
ببخشای اگر صبح را به مهمانی کوچه دعوت نکردیم،
ببخشای اگر روی پیراهن ما نشان عبور سحر نیست،
ببخشای ما را اگر از حضور فلق روی صنوبر خبر نیست.
"محمد رضا شفیعی کدکنی"
پی نوشت: دلم گرفته امشب ، پسرم سرما خورده و ماااااادر طاقت دیدنه ناراحتی شو نداره ،
ببخشای خدا بر ما ...
دلم امشب برای مادرااااایی که فرزند بیمار ، سخت بیمار دارند خووووونه خدایا خووون و خودت خوب میدونی مهربانااااا.
بزرگا تو ببخشای بر ماااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی