آقا بـــــــــهدادآقا بـــــــــهداد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

بهداد نجفی

پسر کتاب خور مامان!

پسر گلم انقدر ماشالله با نگاه کردن به این کتابهای تقویت هوش، هوشش زیاد شده که دیگه فهمیده کتاب برای خوردنه نه خواندن!    قوربونت بره مامانت که خیلی با دقت به عکسای کتابت نگاه میکنی عزیزم و جالب اینه که وقتی به صفحه آخر میرسی انقدر ذوق میکنی و دست و پا میزنی که انگار یه کشف بزرگی کردی. ...
13 تير 1390

فشم در اولین روزهای تابستان

پسر گلم امشب با خاله پگاه و پارسا جونی رفتیم فشم.  اولین روزهای تابستانه ولی  هوا خنک و دل چسبه. عزیزه دله مامان با اینکه عادت داری ساعت 9 شب خوابی ولی امشب تا ساعت 11 خوش اخلاق کنار ما بیدار بودی و به خاطر هوای خوب اونجا زود زود گشنه ات میشد و شیر میخواستی.     ...
3 تير 1390

صدای تو خوبست

فرقی ندارد چه ساعت از شبانه روز باشد صدایت را که می شنوم خورشید در دلم طلوع میکند .   امروز پسر کوچولوی ما بابا بهروزش رو با کلی سرو صدا از خواب بیدار کرد . عزیزه دلم این صداهایی که از خودت در میاری زیباترین آهنگیه که تا به حال شنیدم. تو با کشف این آواهای زیبا ،داری دنیایی که توش هستی رو پیدا میکنی و مادرت رو عاشق تر. دوستت دارم آوای خوش زندگیم ...
24 خرداد 1390

بهداد و تاب بازی

پسره گلم چند وقته که به تاب برقی که عمه لیلا مهربون از آمریکا فرستاده خیلی عادت کردی و معلومه که خیلی دوسش داری آخه صبحها ساعت ٦ صبح بیدار میشی و تا نزارمت توی تابت غر میزنی ولی کافیه بری تو تاب و چشم خوشگلت بیوفته به ماهی های رنگی بالای سرت دیگه صورتت خندون میشه و ٥ دقیق نمیکشه که خوابی ، اونم چه خواااااااااااااااااااااااااااابی. اگه نیام سراغت و واسه شیر خوردن ورت ندارم ٣ ساعت هم بیشتر میخوابی. عمه جونی دمت گرم با این تاب که خیلی به مامانه تنبلم کمک میکنه تا کاراشو بکنه .     ...
6 خرداد 1390

آقا بهداد و حانیه خانم نازنازی

آقا بهداد امروز موفق به دیدار یه دخمله خوشگل و شیطون بلا شدی مامانی به اسم حانیه خانم که تا ما غافل میشدیم میدیم حانیه خانم داره یه خوراکی خوش مزه به شما میده و شما هم که آماده ای هرچی طرفه دهنت میاد رو بخوری.  خلاصه این شد که ما چهار چشمی مواظب شما بودیم . امروز بعد از دو ماه رفتیم خونه خاله فاطمه و شما هم خیلی خیلی پسره خوبی بودی و غروب هم با خاله و حانیه کوچولو رفتیم پارک و حسابی بهت خوش گذشت.   ...
4 خرداد 1390

اولین سفر پسرم

امروز اولین مسافرت زندگی پسر نازم با مامان و بابا و مامانی عزیز به شمال بود. قربونت بره مامانت که مثل همیشه خوش اخلاق و صبور بودی و حسابی خوردی و خوابیدی واز هوای خوب حسابی سر کیف آمده بودی و به نظرم  تو این سه روز کلی بزرگ تر شدی. نازنینم انشاالله بهترین و قشنگ ترین سفرهای زندگیت رو بری. ...
22 ارديبهشت 1390

بهترین آفریده خدا

  بهدادم از تو ممنونم بخاطر این همه احساس زیبا و بی نظیر...این همه شوق وصف ناپذیر... از تو بخاطر این مزه خوشی که به من چشاندی...تو که از تمام شیرینی های دنیا شیرین تری از تو سپاسگذارم...برای نیمه شبهایی که از خواب با صدای دلنشینت ،با خوردن دستهای کوچکت و صدای ملچ ملوچ هایت ، بیدارم میکنی و به یادم می آوری که من مادر شده ام و تو را از شیره جانم سیراب میکنم...سپاسگذارم برای چشمان سیاهت که در تاریکی شب ،نگاهم میکنی و بی خوابی که سهل است ... دلم میخواهد ثانیه متوقف شود از اینهمه شور و احساس... عزیز دله مادر از تو سپاسگذاریم که مارا لایق واژه پدر و مادر دانستی...   قربون قدمهایت ...قدم رنجه کردی و زیر رو ...
17 فروردين 1390

چهل روز گذشت

امروز 15 فروردین پسرم 40 روزه شد. ظهر بود که مامانی اومد و پسرم رو حموم کردیم . یعنی برای اولین بار خودم حمومش کردم با کمک مامانی جونش. از کاسه چهل کلید که یادگاره مادربزرگ مهربونم هست و همه نوه ها از جمله خودم هم با این کاسه غسل سلامت شدیم چهل بار آب ریختم روی سرو بدن پسر نازنینم و براش آیته الکرسی و سوره حمد خواندم ...و بارها تکرار کردم... عشقه مادر ، "تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده ی گزند مباد" ...
15 فروردين 1390

اعترافات مادرانه

من اعتراف می کنم مادرشدن خیلی سخت تر از تصوراتمن بود. من اعتراف می کنم مادرشدن دیدن، شنیدن و لمس کردن به گونه ای متفاوت ازهمه سال های عمر است. من در این سی روز از دنیای مجازی و واقعی جدا شدم. همه دنیا برای من در وجود یک موجود کوچولو خلاصه شد. من خستگی هایی که می گفتیددرک کردم. اعتراف می کنم که پیش از این درک من بسیار ناقص بود. من از قدم زدن بااین موجود کوچولو در خیابان می ترسم. احساس ناامنی از اینکه چگونه از او در برابرتمام خطرات محافظت کنم تمام وجودم را پر می کند. این روزها کمتر از قبل از گریههایش مستاصل می شوم. از صداهای جدید و خنده های غیرارادیش به آسمان می روم....
5 فروردين 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهداد نجفی می باشد