آقا بـــــــــهدادآقا بـــــــــهداد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

بهداد نجفی

بهداد کوچولو عاشق کف بازی

امید زندگیم این روزها عاشق حمام و آب بازی و مخصوصا کف بازی شدی و با اینکه به خاطر کمردرد نمیتونم لذت شستن تن و بدن بلوریت رو ببرم  ولی کنار بابا بهروز مهربونت منم شاهد زیباییهای وجودت هستم. با تعجب به کاسه های پر و خالی از آب نگاه میکنی و حبابهای با کف درست شده رو برای بارها تو دستت میگیری و از محو شدنشون غرق در شادی میشی . روزگارت شاد و وجود نازکت سلامت در پناه حق. ...
10 بهمن 1390

بهداد کوچولو اسکیمو میشود

امسال هوا خیلی زود سرد شد و من و پسر کوچولوم  رسماً خانه نشین شدیم . امروز بارونای شدید این چند روز تبدیل شد به برف و هوا شدید سرد شد و ما که توی این روز برفی مهمان بودیم مجبور شدیم که گل پسرمون رو تبدیل کنیم به یک اسکیموی کوچولو . و عزیز دله مادر همینطوری از لباس پوشیدن فراری هست چه برسه به همچین لباسی...دیگه چجوری لباس پوشیدیم و عکس انداختیم بمااااااااااااااااااند... ...
4 دی 1390

بهداد کوچولوی ماست خور ما

قربون اون صورت خندانت برم نفس ماااااااااااااااااااااااادر. قربون اون ماست خوردنت بشم که از هر غذایی بیشتر دوست داری عسلم.                                 نوش جونت  خوشمزه ی مااااااااااااااااااااادر.                                  قربون اون چشمهای قشنگت و اون نگاه لبریز از ذوقت       &...
2 دی 1390

بهداد و باغ موزه هنرهای ایرانی

امروز ١٣ آبان ماه در یک جمعه سرد پاییزی ، آقا بهداد گل مثل  روزهای دیگر هفته ساعت ٧ صبح از خواب ناز مارو بیدار کرد و کلی آوازه بابا باب برامون سر داد و در آخر هم که از شیطنت ها خسته شد و نق نق رو شروع کرد منو بابایی رو  به یک گردش دلپذیره پاییزی مجبور کرد که این تفریح در آخر خیلی هم لذت بخش   با قدم زدن در کوچه پس کوچه های الهیه و بازدید از باغچه کتاب و موزه هنرهای ایرانی در هوای دلنشینه پاییزی پایان گرفت . (اینجا لازمه که از مسیحا جون و گل نازش تشکر کنم که این مکان زیبا رو بهمون معرفی کرد). ...
21 آذر 1390

سفر شمال در آغاز پاییز

پسر ناز و معصوم مادر این سفر شمال سه نفریمون یکی از بهترین سفرهایی بود که بعد از به دنیا اومدن تو گله قشنگم داشتیم. منظره شگفت انگیز و زیبای جاده چالوس با هوای مست کننده پاییز با یک پسر خوش اخلاق و خوش خوراک و خوش تیپ و یه بابای مهربون و دوست داشتنی برای من که عاشقانه هردوی شما عزیزانم رو دوست میدارم بهترین خاطره ها رو به وجود آورد. از خدای خوبم سپاسگذارم برای این شادیهای کوچک و زندگی ساز. ساحل زیبای سی سنگان   ...
18 آذر 1390

برای دله خودم

پسر گلم دلم میخواد از تو بنویسم از این روزها و لحظه هایی که همه متعلق به توست. برای خودم مینویسم ،برای خودم که روزی کمرنگ میشه تمام این صحنه های با تو بودن برایم.  مینویسم که بدونم چه طعم شیرینی رو با شنیدن آوای ماما ماما مامانت به من چشاندی.  وقتی دستهای کوچولوت رو به طرفم دراز میکنی و ماما ماما میکنی. وقتی توی اتاقت از خواب بیدار میشی و اولین کلماتت ماما ماماست که از صورت نگرانت و لبهای زیبات شنیده میشه.  وقتی در آغوشت میگیرم و خودت رو با تمام احساس به سینه ام میچشبونی دلم میخواد دنیا بایسته و اون لحظه تموم نشه. وقتی نصفه شبها برای شیرخوردن میای بغلم و دیگه حاضر نیستی به تخت خودت برگردی،سرت و توی سینم میب...
8 آذر 1390

اولین مروارید گل پسر

امروز صبح آقا بهداد خوشگل ، مامانشو با یه مروارید نقلی سورپرایز کرد. قربونت بره مادر که بالاخره بعد از ٣ روز کلافگی بالاخره اولین دندونت هم رونمایی کرد. پارسا جونم هم برات این کاردستی خوشگل رو درست کرد و تو سفر شمالی که با خاله اینا همگی رفته بودیم برات آش دندونی پختم و تو هم کلی کادوای خوشگل از همه گرفتی. در آمدن اولین مرواریدت در تاریخ ٢٧/٦/ ٩٠ در ٦ ماه و ٢٢ روزگی مبارکت باشه زیباترین جواهره زندگیم.   ...
22 آبان 1390

بزن قدش پسرم

گل پسرم وقتی بابا بهروزت از سرکار میرسه کلی ذوق میکنی و تازگیا هم یاد گرفتی وقتی بابایی میگه سلاااااااااااااااام پسر گلم...قند عسلم...عشق بابا بزن قدش ببینم و تو هم از شوقِ دیدن بابا روی تاب هم که باشی نیم خیز میشی و با اون دست کوچولوت میزنی به دست بابا. قربون اون انگشتات بره مادرت ...
22 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهداد نجفی می باشد