آقا بـــــــــهدادآقا بـــــــــهداد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

بهداد نجفی

بهداد و دریا

خرداد ماه است و تعطیلات نیمه ی ماه و جاده شمال و دریاااا. پسر خوشگلم اولین بار بود که تونستی وارد دریا بشی و بر خلاف تصور من که فکر میکردم شاید بترسی خیلی زود مثل مامانت عاشق آب و دریاااا شدی .منو که اگه ول کنن ساعتها تو آب میمونم و انقدر این عظمت الهی منو جذب میکنه که قابل گفتن نیست و تو عزیزه دلم هم بعد از 2 ساعت آبوزی (آب بازی) کردن آخر هم با گریه اومدی بیرون. دلت چون دریا بزرگ و روشن عشق کوچولوی ماااادر. ...
15 خرداد 1391

ششمین دندون گل پسری

دلبندم امروز صبح وقتی دیدم انگشت کوچولوت تو دهنت نیست فهمیدم که یه خبرای خوبی شده ... قربون بوی دهنت بره ماااااااااادرت که هلاک این بوی بی نظیرم. امروز با اولین اشاره من لبهای خوشگلت رو باز کردی و ششمین مرواریدت هم به مامانه عاشقت نشون دادی . مبارکت باشه مروارید درخشان زندگیم . ...
24 ارديبهشت 1391

جون ماااااااااااااااااااادر

عزیزکم تمام وجودم را حضور پر مهرت بوسه باران کرده اندک زمانی ست که تکه ای از بهشت را به نامم کرده ای. نازنینم به خودم میبالم از این همه لیاقتی که خدای مهربانم با حضورت ارزانی ام کرده از این بهشت رویایی... تو آمدی وچه ساده مرا به فصل تازه دلبستگی ها ،به دنیای زیبای مادری بردی   . ...
24 ارديبهشت 1391

شیطونکم بخند

آآآآآآآآآآخ خدای من  قربون این خنده های شیطونکیت برم من وقتی داری خرابکاری میکنی و ماااااااادرت مچت و میگیره وقتی داری آتیش میسوزونی و ماااااادرت صدات میکنه بهداااااااااااادم میخندی و منو با خودت به ناکجاااااااااااااااااا میبری . عااااااااااااااااشقتم باش و بخند ...
20 فروردين 1391

بهداد و بابایی جونه سیبیلو

پسر گلم این روزها توی هر جمعی که باشیم بین همه آشناهای خانواده پدری ، عاشقه بابا مرتضی جونشه و عاشقه سیبیلای بابایی اشه. تا میره تو بغل بابایی جونش ، شروع میکنه به کندن و بازی کردن با سیبیلای باباییش و بابا جونشم با حوصله و مهربونی پذیرای بهداد کوچولوشه. این روزها بیشتر از هر وقت دیگه ای از خدای خوبم سلامتی بزرگترهامون رو خواستارم و خدا خودش میدونه که چقدر دل تنگ و حسرت به دله آغوشه پدرم هستم.                         خدایا دنیات خیلی کوچیکه ،ای کاش جدایی ها رو پایانی بود. ...
18 فروردين 1391

عکسهای تولد یک سالگی عشقم

کارت دعوت تولدت عزیزم که از سه ماه قبل از تولدت خودم هرشب با کلی ذوق و عشق درست کردم.   قسمت خووووشمزه تولد سالادالویه/ کشک بادمجون/ لازانیا فیله مرغ سوخاری بهداد زنبووووووووووری پارساااااا جیگرم یکی از کادوهای خاله شیدای عزیزم که سورپرایزمون کرد     ...
12 اسفند 1390

تولدت مبارک عشق کوچولوی مادر

وقـتی گریــبان عَـــدم بـا دسـت خلقـت مــی دریــــــد وقـتی ابــد چشــــــم تـو را پیــش از ازل مـی آفـریـــــد ... وقـتی زمیـن ناز تو را ، در آســـمان ها مـی کشیــــــد وقـتی عطش طعم تو را با اشک هایم مـی چشیـــــد من عـاشق چشـــمت شدم ، نـه عقل بود و نـه دلـی چـیـــزی نـمـــی دانـم از ایـن دیوانـــگی و عاقــــــــــلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشــــمانت مرا ، از عمق چشــمانم ربـــــود ...
5 اسفند 1390

بهداد و اولین ولنتاین

داشتم آرشیو عکسها رو نگاه میکردم که چشمم افتاد به عکسهای شب ولنتاین و دلم نیومد این عاشقانه ها رو اینجا برات ثبت نکنم. پارسال این روزها تو عزیزترینم آخرین هفته ها رو تو دله مامانت میگذروندی و شب من و بابایی  پر بود از عطر شکلات و کادو و عروسک و شمع و جای خالی عشق بزرگ زندگیمون. و امساااااااااااااااااااال بهداد قشنگم اینو بدون تو برای ماااااااا اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی . اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی. اگه          شمع بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که پسر مایی عزیز ترینی.             &nbs...
25 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهداد نجفی می باشد